Talkandtea - talkandtea.net - All Around World News and Information
General Information:
Latest News:
پلیس مقدس 9 Jul 2013 | 08:50 pm
۱/ شما جَک را می‌شناسید؟ روی چه حسابی شما باید همسایه من را بشناسید؟ نمی‌شناسید. من هم قبلا فقط یک جک را می‌شناختم، آن‌هم جک ماشین بود که موقع پنچری، لنگ و پاچه آن را بالا می‌داد. اما این جک کجا و آن ...
گفتمان منطق‌محور 27 Jun 2013 | 09:56 pm
شش- تلفن زنگ خورد. صدای ظریف دختر جوانی آن طرف خط می‌آمد. عشوه کنان گفت با فهیم کار دارم. گفتم دست بر قضا فهیم هم با شما کار دارد. گفت از طرف اسحاق زنگ زده و خواسته قرار ساعت شش و نیم را کانفرم کند. ت...
این فئودال‌ها 23 Jun 2013 | 11:24 pm
هنوز درگیر با تریسا هستم. البته درست‌تر این است که بگویم، تازه درگیری من با قوم عجوج و مجوجی که تریسا به سمت ما روانه کرده، شروع شده است. یک نبرد نابرابر بین من – به عنوان یک مهاجر کله سیاه که وضعیت م...
این فئودال‌ها 23 Jun 2013 | 05:08 am
هنوز درگیر با تریسا هستم. البته درست‌تر این است که بگویم، تازه درگیری من با قوم عجوج و مجوجی که تریسا به سمت ما روانه کرده، شروع شده است. یک نبرد نابرابر بین من – به عنوان یک مهاجر کله سیاه که وضعیت م...
تریسای من 13 Jun 2013 | 02:24 am
حیاط پشت خانه ما به یک جنگل انبوه می‌رسد. پنج سال پیش از لای همین جنگل یک خرس سیاه بیرون آمده و زده به جاده. سربازان گمنام پلیس آمریکا بعد از پنج ساعت عملیات طاقت‌فرسای تعقیب و گریز، عاقبت او را به دا...
الاغ چهل و دو 11 Jun 2013 | 02:01 am
دو روز پیش، باران می‌بارید… از این باران‌های بهاری که آدم را به یاد زیبایی زن می‌اندازد… آدم را سرخوش می‌کند… اصلا آدم دوست دارد خودش را زیر دست ابراهیم بیاندازد و داد بزند که «من اسی هستم… سرم را بب...
مونیکا .Vs خالد 7 Jun 2013 | 06:11 am
دلم برای چرت و پرت بافی تنگ شده است… همین‌طور بی‌خود و بی‌جهت کلمات مادر‌مرده از یک جایی‌مان (که قطعا آن‌جا مغز نیست) بیرون بتراورد و کیبرد فرسایی کنیم… اما دیگر حس و حالش نمانده است… نمی‌دانم من دچا...
هر چیزی که تیتر نمی‌خواهد 31 May 2013 | 09:20 pm
اول اینکه، یک سال گذشته کجا و به خوردن چه شکری مشغول بوده‌ام، امری کاملا محرمانه است. نه من یک دختر چهارده ساله‌‌ی مشنگ هستم و نه شما پدر متعصبِ بنده که هراس لکه دارشدن عصمت و دامنم را داشته باشید. کا...
جهت پر کردن عریضه 18 May 2012 | 08:49 am
این چند هفته اخیر اسب‌های آسیاب را روسفید کرده‌ام و بیشتر از آنها کار می‌کنم… البته فکر نکنید که دارم شاتل هوا می‌فرستم…نه… به همان کارهای همیشگی و چاله کردن وسایل بقای نسل موش مشغولم… استرس هم دارم… ...
آه پس که این طور؟ 19 Apr 2012 | 12:10 pm
اینکه چرا آدم وراجی مثل من در یک ماه گذشته چیزی ننوشته، فقط به این دلیل بوده که در این مدت سالاد زندگی به هیچ ادویه‌ای مجهز نبوده است و چیزی برای بازگو کردن نداشته‌ام… قانع شدید؟ حالا تو بگو اصلا نن...
