Barani - barani.ca - بارانی باید تا که رنگین کمانی برآید
General Information:
Latest News:
گریه هام کوه صبورو میشکنه 29 May 2013 | 12:57 am
امروز مدیر جدیدِ جایگزین همسر اومد. حالِ خوبی ندارم، با اینکه مدیر جدید رو خود همسری انتخاب کرده اما تحمل دیدن هر شخصی هر چقدر خوب و لایق به جای آقای همسر و توی اتاقش و پشتِ میزش برای من راحت نیست. دا...
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من 24 May 2013 | 08:02 pm
زندگی ما درست شبیه به کتابیِ با طرحی شاد و خوش آب و رنگ بر روی جلد و محتوایی سراسر گرفتاری و دلهره و بیم و امید. تو این دو سال گذشته همه سعی و تلاشمون این بوده تا ظاهری طبیعی و نرمال همچون سالهای گذشت...
دایما یک سان نباشد حال دوران 21 Mar 2013 | 11:29 pm
سال نو همگی مبارک، امیدوارم سالی خوب و خوش و همراه با سلامتی پیش روی همه باشه. ممنونم از احوال پرسی های همگی، ممنون از کامنتهای پر از محبتتون، ممنون که فراموشم نکردید. سال 91 هم گذشت …. با آرزوی اینکه...
سال نو، برف نو، همراهان قدیمی سلام :) 4 Jan 2013 | 12:33 am
سلام به همه شما دوستان خوب و همراهان همیشگی. تبریکات من رو بابت همه مناسبتهای گذشته بپذیرید. خودم میدونم که حضورم تو دنیای مجازی کمرنگ شده، خیلی دوست دارم مثل قدیمها بیام و بنویسم اما خوب نه وقتش هست ...
سلامی دوباره 8 Nov 2012 | 02:46 am
مدتی نبودم. یعنی فعالیت وبلاگی نداشتم. دلیلش رو تقریبا همه میدونید. همسرم در حال انجام شیمی درمانی هست و هر روز میریم بیمارستان. روحیه همسرم خیلی خوبه و من مطمئنم حالش حتما خوبِ خوب میشه. مدتی هم تو ف...
میرسه صبحِ اُمید … 13 Sep 2012 | 05:56 pm
دزموی لعنتی دوباره برگشته، ما خوبیم، غمگین، نگران، مضطرب و بی خواب، اما امیدوار. باز هم مبارزه و باز هم نوید خوشِ پیروزی. هنوز نمیدونیم درمان رو کِی و چگونه انجام خواهند داد. هفته آینده با مدیکال انکو...
سفر به نیویورک 10 Sep 2012 | 06:10 pm
مسافرتی که در موردش گفته بودم یک سفر کوتاه چهار روزه به نیویورک بود. اولین سفر من به نیویورک و البته آمریکا. خیلی خوش گذشت و چند شب پیش که عکسها رو دوباره نگاه میکردیم دیدم دوست دارم که باز هم بریم. ا...
-آ- مثل آغاز 6 Sep 2012 | 11:12 pm
یادتونه وقتی مدرسه میرفتیم و تابستون میشد و سه چهار ماه مشق نمی نوشتیم، چقدر روزهای اول مهر نوشتن برامون سخت بود؟ حالا شده حکایت وبلاگ نویسی من. ویدا یه روز پیشنهاد خوبی داد و گفت حداقل از پیشول بنویس...
هر چـه مـیـگـردم نـمیدانم کجا افتاده ام 2 Aug 2012 | 03:07 am
سلام به همه، دلم خیلی خیلی برای این صفحه و شما تنگ شده بود. دستی به سر روی وبلاگ کشیدم و لباسی نو تنش کردم تا حال و هواش عوض بشه. حال همسرم خوب است و خدا را سپاس که سلامتی رو به همسرم و همسرم رو به من...
خاطراتِ رنگین 28 Jun 2012 | 09:34 pm
روز گذشته با مدیکال آنکولوژیست و جراح همسرم وقت داشتیم. گفتند نیازی به ادامه درمان با شیمی درمانی و رادیوتراپی نیست، داروی دیگه ای هم ندادند، اما باید هر سه ماه یک بار چکاپ انجام بشه. وقت اولین چکاپ ب...
