Blogfa - goboliman.blogfa.com - goboliman
General Information:
Latest News:
تولد گل پسری 17 Jan 2012 | 10:29 pm
گل پسرم عزیزکم سه سال و یک روزگیت مبارک ..... دوستت داریم خیلی خیلی زیاد
نوه دومی خانواده! 24 Dec 2011 | 10:24 pm
- خبر دار شدیم که خواهر شوشو نی نی دار شد! و پسری ما شد نوه اولی آخی نی نی کوچولو!! داره میاد..... - پسری: مامانم..... (می بینه جوابشو نمی دم) خاله مرجان! ( به من میگه خاله مرجان.. یعنی من خاله اش ش...
روزانه 23 Nov 2011 | 12:18 am
- بعد از یک روز کاری سخت!!! شب وقت خواب... با پسری داریم آماده میشیم که بخوابیم.... دست در دست هم... پسری: مامان تو سر کار نرو.... من دوس دارم.... پیش من بمون..... خونه نی نی ها (مهد کودک) نرم.... دو...
پسرمون بزرگ شده! 10 Nov 2011 | 03:05 am
سلام بعد از چندین ماه اومدم. اولا که خیلی خیلی ممنون که به یادم بودین. ثانیا که محل کارم عوض شده بود و تا بخوام خودم رو با جای جدید هماهنگ کنم زمان برد و طولانی شد. البته همون جای قبلی هستم اما پست س...
ماهي كه گذشت 12 Dec 2010 | 02:54 am
(پسري يك سال و ده ماه و بيت و پنج روز دارد) ماهي كه گذشت: - تولد همسري به خوبي برگزار شد. به طور خيلي خيلي تابلويي سورپرايز شد! - ماه گذشته با سفر به سرزمين پدري كلي خوش گذرونديم. اما شبي كه مي خوا...
تولدت مبارک 26 Oct 2010 | 09:49 pm
- پسر ما در تولد ۳۷ سالگی باباییش در حالیکه به باباش میگه مامان.... یک سال و نه ماه و ده روز دارد. امروز قراره برای همسری تولدت مخفیانه بگیریم. خونه مامانم. ببینم موفق می شم یا نه!! - پسری کتاب گربه...
مامان... بابا .... 3 Oct 2010 | 09:47 pm
چند وقت پیش یه کلیپ کارتونی خواهرم نشونم داد که یه سره پشت سر مامانش ایستاده و مرتب داد میزنه: - ماما... ماما ... مام....مام...ماما..مام.... مام.... بعد مامانش یکدفعه داد میزنه: - وات؟ (کیبوردم انگ...
این روزها... 2 Oct 2010 | 10:25 pm
- پسري غذا نمي خوره! با اين كارش روح و جان ما رو خدشه دار ميكنه. اما دكترش براش وزنش مهمه كه اون هم روي مرز داره راه ميره! - در وقت غذا خوردن با ديدن آب از خود بي خود ميشه و شروع به خودزني مي كنه با ...
یک سال و شش ماه و یک روز 19 Jul 2010 | 12:00 am
- سلام سلام - روزهاي بهاري رفتند و روزهاي تابستوني اومدن. ما هم شاهد بزرگ شدن پسرمون هستيم... - پسري گوشي من رو پرتاب كرده و پايه حافظه دستگاه شكسته و ديگه نمي تونم عكس بگيرم. دوربين هم فيلم برداريه...
آرایشگاه 11 May 2010 | 12:51 am
- آخر ماه فروردين مامان بزرگها و خاله هاي پدري پسري رفتن سفر كَربَلا و بدين ترتيب پسري يك هفته مهمان خاله جوناش و پرستارش بود. - از آنجايي كه پسر ما كچل بوده و هست! خدا رو شاكر بوديم كه پول آرايشگاه ...