Blogfa - pesaraketanha19.blogfa.com - دنیای پسرک تنها
General Information:
Latest News:
شروعی دوباره 1 Nov 2009 | 11:41 pm
دوباره سلام دارم بر می گردم نوزده آبان، میام با یه جایه جدید Http://Sinehashtom19.blogfa.com
پایان پسرک و آغاز اردلان 3 Oct 2009 | 02:49 pm
بعد از دو سال پسرک هم تموم شد اکثر خاطراتم با پسرک بود تموم شد، مدتی نیستم، با اردلان در دنیای دیگری دوباره بر میگردم شب جنجالی، جالب و احمقانه ای بود به طرز وحشتناکی آرومم کلام آخر: پسرک برای ...
اوه خدای من 2 29 Sep 2009 | 07:19 am
برف می بارید. زمینه ی آن شب تاریک، سفید و روشن بود. سه تن بودیم؛ او، من و تنهایی ِ مان. می خواستیم زندگی را بدزدیم، ولی ممکن نبود. پس قسمت کردیم، تا سهمی بیشتر داشته باشیم. داشته هایم را با نداشته ه...
اتوبوس ِ من 29 Sep 2009 | 06:40 am
اتوبوس شماره 21 حراست محترم دانشگاه به اتفاق مدیریت فوق برنامه محترم تر طی اقدامی نمادین، لطف نمودن، به بنده امر فرمودن، صبح امروز در خدمتشون باشم. قرار بر این بود، تا روبروی خوابگاه دختران منتظر باش...
اوه، خداي من 16 Sep 2009 | 01:09 am
به سرم كه بزند شايد، وضو، با شيشه ي الكلي بگيرم نمازم را كنج فاحشه خانه اي -با مهري از خاك پاي آن فاحشه ي زيبارو - قامت ببندم. زيرا كه از هر دالانش، صداي "اوه، خداي من" است، كه به گوش مي رسد. همگان ت...
امروز، اردلان ... 6 Sep 2009 | 06:02 pm
درست، ۳۰ دقیقهی بامدادِ ۱۵ شهریورماهِ چندین سالِ پیش، قطار زندگیام، به ایستگاهِ زمین رسید. مسافرش را در ایستگاه، تنهای تنها رها کرد، و گریههای مسافر بازماندهاش، مانع ادامهی حرکتش نشد. امروز هجدهم...
تنهایی ... 27 Aug 2009 | 07:40 am
ای کاش اعتقاد می توانستم داشت وقتی به يک نفر - نه بيشتر - بگويم: - « خيلی تنهايم! » نه تنها با لبهايش ، با چشمهايش ، با خطوط چهره اش؛ بلکه حتی: با خونش ، با رگها و مويرگهايش به حرفم نخواهد خنديد ؛ آ...
چه زیباست شب 21 Aug 2009 | 12:46 pm
چه زیباست شب برای چه زیباست شب؟ برای که زیباست شبی جنجالی، نبردی احمقانه، رفتن، نرفتن، دیدن، ندیدن، گفتن، نگفتن ... نبرد بر سر چه؟ از کدام می ترسی؟ تلخی ِ صدای خش دارم که غم می آفریند ... یا نفوذ چش...
از دریچه ای دیگر 14 Aug 2009 | 05:23 am
چندی پیش در این اندیشه بودم، که آیا همه چیز، همانگونه است که ما می پنداریم؟ یا تفسیری دیگر نیز هست. به احوالات خود، نگاهی گذرا انداختم؛ هیچ چیز نیافتم، در هر خاطره که تأمل کردم، فکر تفسیری دیگر و برد...
صبح مردادی 1 Aug 2009 | 03:37 am
دیشب اصلا نخوابیدم امروز واسه اوّلین بار تو تابستون، ساعت 6:30 از خونه زدم بیرون هوا محشر بود، خنک هنوز همه جا روشن نشده بود تلفیق سکوت و زمزمه ی باد، لای برگ ها، خیلی لذّت بخش بود صبح خیلی دلنشینی ب...