Blogfa - rahaesf9.blogfa.com

General Information:

Latest News:

اخر داستان من 5 Sep 2012 | 07:24 am

ازم خواسته بودین اخر داستانمو بنویسم حالا نوشتم ادرسش اینه دوست داشتین سر بزنین دوستتون دارم رها http://onlyme3.blogfa.com/

Untitled 7 Jul 2012 | 08:13 pm

سلام دوستای خوبم قول داده بودم برگردم و بنویسم اما باورکنین با تمام وجود غمگینم حس نوشتن ندارم زندگیم به لجن کشیده شده ممنون که همیشه همراهم بودین شاید یه روز دوباره برگشتم ولی فعلا اصن نمیتونم قر...

Untitled 29 May 2012 | 06:57 am

سلام دوستای گلم ارام داره تو این ادرس داستان میذاره بهش سر بزنین onlyme11.blogfa.com

مژده 22 May 2012 | 05:47 am

سلام عزیزای من پایان داستان مژده همین بود که گفتم مهدی هنوز ازدواج نکرده مژده نمیخواد دیگه مهدی و ببینه مهدی اولا خیلی میخواست به مژده نزدیک بشه ولی الان دیگه بی خیالش شده خیلیاتون از کار مژده ان...

مژده قسمت اخر 17 May 2012 | 11:55 am

با بیرون نرفتن من کم کم مهدی اروم شد باز به حالت قبلش برگشت بازم مهربون شده بود برام گل میخرید وبهم عشق میداد نمیخواستم این همه خوشی و با هیچی تو دنیا عوض کنم مهم نبود اگه هیچ وقت واسه ی مادرم مه...

مژده31 16 May 2012 | 08:54 am

چقدر نقشه کشیدیم اسم انتخاب کردیم واسه بچه هامون مهدی دختر میخواست من پسر همیشه دلم میخواست یه داداش داشتم فکر میکردم اگه داداش داشتم هیچ کسی جرات نمیکرد اذیتم کنه الانم دلم میخواست یه پسر داشتم ...

مژده30 14 May 2012 | 12:01 pm

اون روزا واقعا بی پول بودیم نگران بودم نمیخواستم جلو ی خانواده ی مهدی شرمنده باشیم واسه ی مراسم عقد و خرید حلقه نیاز به پول داشتیم بابام یکم پول از عموم قرض گرفت هرچند که خانواده ی مهدی اصرار داش...

مژده29 13 May 2012 | 12:34 pm

کوتاه بیا نبودم چنددیگه رفتم پیش مادر مهدی ولی اون از من لجباز تر بود شاید واقعا حس میکرد که به صلاح پسرشه که نذاره با من ازدواج کنه بابام ول کن نبود میگفت پس چی شد چرا پسره اومد و دیگه پیداش نشد ...

مژده28 12 May 2012 | 04:56 am

بهانه گیریای مادر مهدی شروع شده بود گفته بود یا من یا مژده نمیخواستم مهدی تو شرایط  سختی قرار بگیره که از بین مادو نفر یکی و انتخاب کنه چون میدونستم که مهدی چقدر مادرش و دوست داشت مادر مهدی چپ و ر...

مژده27 10 May 2012 | 12:09 pm

مامان بز رگم وقتی دید هیچ راهی نیست تا بابام از زندان خلاص شه گفت میخوام ارثمو تقسیم کنم میخواست سهم بابامو بده تا از زندان درش بیاریم بعد از مرگ بابا بزرگم ارثشو تقسیم نکرده بودند گفته بودند میذا...

Recently parsed news:

Recent searches: