Blogfa - suhrabserat.blogfa.com - سرگذشت

Latest News:

Untitled 27 Jul 2013 | 04:56 pm

دو غزل تازه... 1 کلمات کلماتم، کلماتی که «درخت» و «سنگ»اند کلماتی که کمی «خسته» کمی «دلتنگ»اند کلماتم، که فقط «قرص مسکن» خوردند «مذهب» و « فلسفه» و «طایفه» و «فرهنگ»اند «دود»م و «خون»م و «خاکستر»م...

Untitled 20 Jul 2013 | 01:46 am

این هم یکی از کارهای تازه: از من به ساده گی، تو پریماهِ من نرنج از اشتباه گاه به ناگاه من نرنج با گریه ات به گریه نیاور مرا، ببین از بغض پر شده است گلوگاه من، نرنج گهگاه از صدای من، از چشم‌های من ـ...

Untitled 12 Jun 2013 | 01:39 am

بگذارید همین شعر را نشر کنم: رفیقم، روزها "کار" است و شب، سگ‌های ولگرد است سرم در زندگی گرم و دلم از زندگی سرد است اتاقم، دشت، دشتی خشک و دورافتاده، دشتی که – هزاران کاکتوس از هر کنارش سر برآورده اس...

Untitled 27 Feb 2013 | 06:56 pm

غزل چشم وا کردی و پرنده شدند ابرهای سفید و سرگردان چشم بستی و ناگهان شب شد، قطع شد برق های نصف جهان تا که لبخند بر لب تو شکفت همه ی فصل ها، بهار شدند آه سردت ولی عجیب انداخت لرزه بر برج های تابستان ...

Untitled 30 Jan 2013 | 05:48 pm

وضعی چنان و غزلی چنین: شب برفی، شب دوری، شب تنها، شبِ تلخ ناگهان جستنم از خواب، سیاهی! تب تلخ خواب خرگوش! ترا داشتن از تو بودن فکر بوسیدن زنبور عسل با لب تلخ ↑ کیست آن مرد که خوابیده کن...

Untitled 2 Dec 2012 | 10:08 pm

یکی از غزل‌های تازه: غرور و ناز تو زیباست با زنانه‌گی ات مرا ببوس...بریز از شراب خانه‌گی‌ات در آتش تنِ تو پخته می‌شوم، شده است ـ تنت تنور، تنم نان در این تنانه‌گی ات... هواست برفی و من مست و شب، ش...

Untitled 10 Nov 2012 | 06:36 am

غزلی از تازه‌ها... تا یافتم خود را کنارت، دیدمت آرام... لبخند شد سرتاسرت، خندیدمت آرام ریشه دواندی در تنم مانند ماری، بعد – مثل طنابی بر گلو پیچیدمت آرام لب بر زبان و گردنت، دستی به موهایت بوسیدمت ...

Untitled 6 Oct 2012 | 06:28 pm

از میان چند غزلی که در این روزها نوشته‌ام: ببین چه زود...عوض کرده‌ای جهانش را فرا گرفته هوای تو آسمانش را چه داشتی که رها کرده دون ژوانِ مزار* به خاطر تو همه دوست دخترانش را به خواب دیده که...

Untitled 18 Aug 2012 | 04:11 am

غزلی برای این روزها... بشنو پس از این دور و برت بوی جنون را برهم بزن آرامش بیرون و درون را خود را برسان تا جسد نیمه‌تمامم تعقیب کن از پشت درت رده‌ی خون ر سونامی خاموش نگاه تو شکسته است در ...

Untitled 23 Jul 2012 | 07:26 am

تقدیم به زنی که در آن سوی آّبها  غمگین و تنهاست: غمگین نباش ای زن! که آب و دانه‌یی داری در گوشه یی از این زمین دیوانه‌یی داری تشویش از بخت خوش و ناخوش نکن وقتی مانند من یک جغد در ویرانه‌یی داری دنی...

Recently parsed news:

Recent searches: